لبنیات شاخهای بسیار متنوع از مواد غذایی است و هزاران سال است که بخشی از رژیم غذایی بشر را تشکیل میدهد. بااینحال خوشمزهترین غذای لبنی پنیر است. پنیر، با توجه به محبوبیتی که بین مردم دارد، در بسیاری از دستورهای آشپزی موجود در دنیا نقشی اساسی ایفا میکند و پای ثابت بسیاری از غذاهای مشهور است. در این مقالهی چطور شما را با انواع پنیر، ویژگیها و ارزش غذایی پنیرهای محبوب در دنیا آشنا خواهیم کرد.
پنیر بِری پنیری نرم و خامهای از منطقهی بِری در شمال فرانسه است.
این پنیر، مرکزی نرم و خوشمزه دارد که با روکشی نازک احاطه شده است. پنیر بِری به دو دلیل عطر و طعم ملایمتر و بافت خامهایتری نسبت به همخانوادهاش یعنی پنیر کامِمبرت (Camembert) دارد:
اولین دلیل این است که تولیدکنندگان قبل از تخمیر پنیر بِری به آن خامه اضافه میکنند، این کار چربی پنیر را بالا میبرد.
دومین دلیل این است که مقدار بسیار کمی باکتری کِشتشده (لاکتیکاسید) به آن اضافه میکنند که سبب میشود پنیر عطر و طعم ملایمتری داشته باشد.
پنیر بِری یکی از محبوبترین پنیرهای دنیاست که با ژامبون و میوه قابلاستفاده است.
علاوهبر محبوبیت، در دستور بسیاری از غذاها از پنیر بِری استفاده میشود که این تعداد رو به افزایش است.
نکتهی کلیدی: پنیر بِری، نوعی پنیر خامهایِ لذیذ با چربی بالا و عطر و طعمی ملایم است.
یکی از مشهورترین پنیرهای جهان پنیر کامِمبرت است.
این پینر هم مانند پنیر بِری در شمال فرانسه تولید میشود. اسم این پنیر از برج کامِمبرت در منطقهی نورماندی (Normandy) فرانسه گرفته شده است..
ظاهر پنیر کامِمبرت و بِری شبیه به هم است. بااینحال میزان خامهای بودن کامِمبرت کمتر است، به همین دلیل عطر و طعم متفاوتی دارد.
پنیر کامِمبرت در اندازههای کوچکتری تولید و تخمیر میشود که همین امر فرایند تولید را تسریع میکند. این سرعت آماده شدن برای پنیر کامِمبرت سبب میشود که این پنیر نسبت به پنیر بِری که در همان زمان آماده شده است طعم تندتری داشته باشد.
چاشنی هر دو پنیر یکسان است اما کامِمبرت مزهی ماندگارتری دارد، عطر و طعم آن بیشتر است و گاهی اوقات کمی ترش است.
نکتهی کلیدی: بسیاری از ویژگیهای پنیر کامِمبرت شبیه به پنیر بِری است اما عطر و طعم تندتری دارد.
یکی از مشهورترین انواع پنیر از دهکدهی چِدار در سامرسِت انگلستان آمده است.
پنیر چِدار در انواع و طعمهای مختلفی تولید میشود.
طعمهای مختلف پنیر به تاریخی که از ساخت پنیر میگذرد بستگی دارد:
چِداری با طعم ملایم، بافت نرم و صافی دارد و عطر و بافت آن ملایم و بیشتر خامهای است.
بهعبارت دیگر، محصول نهایی چِدار سفت و محکم است و عطر و طعم قوی و تندی دارد. همچنین ممکن است بهعلت شکستن پروتئینها، بلورهای کریستالی در پنیر ایجاد شود، بااینوجود آسیبی به طعم لذیذ پنیر وارد نخواهد شد.
نکتهی کلیدی: پنیر چِدار طعمهای مختلفی از ملایم تا تند و قوی را شامل میشود و در بین پنیرهای دیگر راحتتر میتوان آن را تشخیص داد.
پنیر کاتج نسبت به انواع دیگر پنیر تفاوت زیادی دارد و بیشتر شبیه به پنیر ریکوتا (ricotta) است.
پنیر کاتج برای اولین بار در اوایل قرن نوزدهم در آمریکا، با تولید دلمههای اسیدی در شیر که حاصل کِشت باکتریایی بودند، تولید شد.
مواد مغذی موجود در این پنیر بهدلیل روند تولید متفاوت آن، بسیار گوناگون است. این پنیر محتوای چربی خیلی کمی دارد، بنابراین کالری آن بسیار پایین است.
درنتیجه پنیر کاتج برای آن دسته از افرادی که بهدنبال غذایی با پروتئین بالا هستند بسیار مناسب است.
از طرفی بسیاری از افراد از ظاهر پنیر کاتج خوششان نمیآید. شاید دلیل آن ظاهر ناصاف پنیر باشد که شبیه به پودینگ برنج سرد است.
بااینحال طعم این پنیر بسیار خوب است و کمی ملایم، نمکی و خامهای است.
همچنین میتوان از این پنیر در دستورهای مختلف آشپزی استفاده کرد که یکی از آنها پنکیک پنیر کاتج است.
نکتهی کلیدی: پنیر کاتج از پنیرهای محبوب در بریتانیا و ایالات متحده است. این پنیر سرشار از پروتئین و انواع مواد مغذی است.
پنیر فِتا یکی از مشهورترین انواع پنیر یونانی است که از شیر گوسفند یا ترکیبی از شیر گوسفند و بز تهیه میشود.
برخلاف سایر انواع پنیر، اسم فِتا از خاستگاه آن گرفته نشده است و کلمهی «فِتا» در انگلیسی بهمعنای «برش، تکه یا سهم» است.
پنیر فِتا طعمی کاملا منحصربهفرد دارد و خیلی نرم و خامهای با طعمی نمکی و تند است. بااینحال عطر و طعم آن کاملا به روند تولید و پخت پنیر بستگی دارد.
برای مثال روشهای مختلفی برای استفاده از پنیر فِتا وجود دارد: میتوان آن را برشته کرد؛ بهصورت خام درون سالاد استفاده کرد؛ یا در روغن زیتون و انواع مختلف گیاهان قرار داد و مصرف کرد.
پنیر فِتا از دو جنبه برای سلامتی مفید است:
پنیر فِتا معمولا بهصورت قالبی تولید و در محلول آب نمک نگهداری میشود.
نکتهی کلیدی: پنیر فِتا دارای مواد مغذی بسیار زیادی است که از شیر گوسفند و بز تهیه میشود.
گورگونزولا یکی از انواع پنیرهای غنی ایتالیایی است که عطر و طعم تندی دارد.
دو نوع عمده از این پنیر وجود دارد: دولسه (Dolce) و پیکانته (Piccante).
بهطور معمول، پنیر دولسهی گورگونزولا درصورتی که کمتر از سه ماه سن داشته باشد، بافتی بسیار نرم و خامهای دارد و بهراحتی قابلپخش شدن است.
پنیر آبی نیز کاملا نرم است و کمی عطر و طعم شیرین دارد. بااینحال این پنیر نسبت به سایر پنیرها بوی تندی دارد.
از طرفی گورگونزولای پیکانسه عمری بین ۶ تا ۱۲ ماه دارد و زمانی که برای اولین بار آن را امتحان میکنید متوجه این سن بیشتر میشوید.
بافت این پنیر تقریبا سفت و تُرد است و عطر و طعم کاملا تندی دارد. به همین دلیل بهتر است آن را با غذاهای دیگر مصرف کنید.
نکتهی کلیدی: گورگونزولا یکی از پنیرهای سفت است و در گروه چاشنیها قرار میگیرد.
پنیر گودا پنیری هلندی است که نام آن از شهری به همین اسم در شمال هلند گرفته شده است.
مزه، بافت و عطر و طعم گودا بسیار متنوع است.
از آنجا که زمان به عمل آمدن این پنیر بسیار متنوع است (از یک تا ۳۶ ماه)، ممکن است دو نوع مختلف از پنیر گودا طعمهای کاملا متفاوتی داشته باشند.
پنیرهای تازهتر عطر و طعم ملایمتری دارند و بافت آنها نرم تا نیمهسفت است؛ پنیرهای کهنهتر بافت سفتتری دارند و عطر و طعم آنها قویتر است.
مثل پنیر چِدار، این پنیر هلندی هم براساس زمان تولید به انواع مختلفی دستهبندی میشود:
نکتهی کلیدی: پنیر گودا مربوط به هلند است و یکی از پنیرهای محبوب دنیاست.
پنیر گرویِر در اواسط قرون وسطا در شهر گرویِر از فیبروگ سوئیس تهیه شد.
گرویِر پنیری سفت با بافتی متراکم و فشرده است که عطر و طعم آن خوب و قوی است.
پنیر گرویِر بین ۶ ماه تا یک سال ماندگاری دارد و این ماندگاری طولانی به بافت سفت آن مربوط میشود. زمانی که پنیر جاافتاده میشود عطر و طعم آن بسیار قویتر میشود.
پنیر گرویِر را میتوان خالی مصرف کرد. همچنین میتوان در پختوپز از آن استفاده کرد و آن را بهصورت رندهشده در بسیاری از غذاها به کار برد و غذای خوشمزهای تهیه کنید. همچنین بهعنوان یکی از مواد اصلی در تهیهی ساندویچ و بسیاری از سوپهای فرانسوی و غذاها کاربرد دارد.
پنیر گرویِر غیرپاستوریزه و خام بسیار خوشطعم است.
نکتهی کلیدی: پنیر گرویِر یکی از بهترین انواع پنیر است و هرچه قدیمیتر باشد خوشمزهتر است.
مانند سایر پنیرها عطر و طعم پنیر هاوارتی با توجه به زمان قویتر میشود. پنیر هاوارتیِ تازه بافت کَرهای و طعم کمی تندی دارد. درمقابل انواع قدیمیتر نرم و خامهای است، اما مزهای تندتر و عطر و طعمی نمکی و قویتر دارد.
پنیر هاوارتی را میتوان با گوشت چرخشده و میوه مصرف کرد؛ بسیاری از افراد دوست دارند که آن را سرخ کنند.
نکتهی کلیدی: هاوارتی نوعی پنیر نرم و خامهای از دانمارک است.
ماسکارپونه پنیر خامهایِ نرمی است که از شیر گاو یا خامه تهیه میشود.
این نوع پنیر بسیار تازه است و تحت فرایند تخمیر قرار نمیگیرد.
پنیر ماسکارپونه موارد استفادهی مختلفی دارد و مانند پنیر خامهای پخش میشود. ازجمله غذاهای محبوبی که در آن از ماسکارپونه استفاده میشود، میتوان به دسر ایتالیایی تیرامیسو و ریوزوتو و بسیاری از چیزکیکها اشاره کرد.
از نظر ظاهری، پنیر ماسکارپونه دارای رنگ سفید کِرِمی و شبیه به ماست یا نوع غلیظی از خامهی ترش است.
پنیر ماسکارپونه مزهای خوب، خامهای و ملایم دارد.
به اعتقاد بسیاری از افراد پنیر ماسکارپونه نوعی خامه با طعم قویتر است اما بهتر است بگوییم پنیری با طعم خامهی زدهشده است.
نکتهی کلیدی: ماسکارپونه یکی ازمشهورترین پنیرهای نرم است و بافتی سبک و خامهای دارد.
پینر موزارلا یکی از بهترین انواع شناختهشدهی پنیر در جهان است.
این پنیر اصالتا مربوط به شمال ایتالیاست و بهصورت سنتی از شیر بوفالوی ایتالیایی تهیه میشود. بااینحال در سالهای اخیر پنیر موزارلا از شیر گاو، گوسفند و بز هم تولید میشود.
موزارلا دو نوع کلی دارد: تازه و خشکشده.
نوع تازهی آن بهتنهایی یا با روغن زیتون و گیاهان مختلف خوشمزه است. همچنین معمولا در انواع سالاد به کار میرود.
موزارلای خشکشده برای آشپزی و در تهیهی پیتزا، لازانیا یا سایر غذاهای پختهشده استفاده میشود.
نکتهی کلیدی: موزارلا یکی از رایجترین پنیرها در دنیاست.
پنیر پارمزان یکی دیگر از انواع پنیر ایتالیایی است. اگر بخواهیم سومین پنیر ایتالیایی را در یک خط توصیف کنیم باید گفت که پنیر پارمزان پنیری خشک، ترد و سفت است که عطر و طعمی قوی و ماندگار دارد.
این پنیر نشانههایی از خواستگاه خود را حفظ کرده است و داشتن این نشانهها به این معناست که این پنیر تنها در منطقهای در شمال ایتالیا تولید میشود.
پنیر پارمزان معمولا بهشکل غیرپاستوریزه تولید میشود و ماندگاری آن بین یک تا سه سال است.
همچنین این پنیر عطر و طعمی بسیار قوی دارد و زمانی که آن را بهتنهایی میخورید طعم آن مشخصتر است.
پنیر پارمزان معمولا بهعنوان چاشنی و بهصورت رندهشده یا پودری در انواع غذاها استفاده میشود.
نکتهی کلیدی: پنیر پارمزان یکی از پنیرهای ایتالیایی است که بیشتر بهعنوان چاشنی استفاده میشود و عطر و طعم زیادی به غذا میدهد.
پنیر پکورینو رومانو یکی از قدیمیترین و محبوبترین پنیرهای دنیاست و تنها زمانی به علت آن پی میبرید که این پنیر را امتحان کنید.
این پنیر به زمان روم باستان برمیگردد و بخشی از غذای اصلی در سپاه روم بوده است.
پیکو رومانیو از شیر گوسفند تهیه میشود و بسیار سفت و نمکی است. ظاهر این پنیر شبیه به پنیر پارمزان است اما طعم نمکیتر و تندتری دارد.
برای افرادی که طعمهای تند را دوست دارند، پنیر پیکو رومانیو یکی از بهترین انتخابهاست. اما افرادی که طعمهای ملایمتر را ترجیح میدهند بهتر است پنیر پارمزان را امتحان کنند.
پنیر پکورینا رومانو نباید با پنیر «رومانو» که در شمال آمریکا تولید میشود، اشتباه گرفته شود. پنیر رومانو از شیر گاو تهیه میشود و طعم ملایمتری دارد.
نکتهی کلیدی: پنیر رومانو از نظر تاریخی به امپراطوری روم مربوط میشود و هنوز یکی از محبوبترین پنیرها در دنیاست.
پنیر فرانسوی روگافورت که با نام پنیر آبی به جهان معرفی شده است، به عنوان «پادشاه پنیرها» شناخته میشود.
پنیر روگافورت از شیر گوسفند به دست میآید و در غارهای روگافورت-سور-سولزان در شمال فرانسه آماده میشود.
براساس گزارشات، این غار در خاک خود دارای نوع خاصی باکتری است که شکل منحصربهفرد روگافورت (و سایر پنیرهای آبی) را ایجاد میکند.
عمر روگافورت معمولا حدود ۵ ماه است و عطر و طعم تندی دارد.
نکتهی کلیدی: روگافورت پنیر آبی نرم، خوشمزه و سرشار از عطر و طعمی از فرانسه است.
ونسلیداله از پنیرهای مشهور انگلیس است که اصالتا مربوط به دهکدهی ونسلیداله در یورکشایر انگلستان است.
ونسلیداله ظاهری سفید تا زرد کمرنگ دارد و پنیری کیکی است.
عطر و طعم آن تاحدودی ترش است و به همین دلیل با میوههایی مثل کرَنبِری (cranberries) و زردآلو ترکیب میشود.
هرچند که این پنیر در انواع سفید و آبی موجود است، بااینحال ونسلیدالهی سفید این روزها بیشتر است.
نکتهی کلیدی: ونسلیداله نوعی پنیر محبوب انگلیسی است و اغلب با میوههای خشک ترکیب میشود.
بهترین پنیر کدام است؟
انتخاب بهترین پنیر، انتخابی کاملا شخصی است و به نظر شخصی هر فرد بستگی دارد.
بااینحال اگر بهدنبال پنیری هستید که خواص مناسبتری داشته باشد، از پنیری استفاده کنید که از شیر حیوانات پرورشیافته در علفزارها تهیه میشود. این پنیرهای قدیمی و سفت یکی از منابع ویتامین کا ۲ (K2) هستند.
پارمزان، گرویِر و چِدار همگی انتخابهای مناسبی برای دریافت این مواد غذایی هستند.
بااینحال تمام پنیرها دارای انواع مختلفی از مواد مغذی هستند.
بنابراین بهترین پنیر همان پنیری است که شما بیشتر از آن لذت میبرید.
در سال ۱۹۸۰ میلادی دانشمندان با یک اتفاق مهم شوکه شدند: کشف یک تنوع خارقالعاده از حشرات در جنگلهای استوایی… این اتفاق عجیب حاصل یک مطالعهی ظاهراً ساده بود. در حقیقت ماجرا اینطور رقم خورد که پژوهشگران در حین مطالعه بر روی تنها ۱۹ درخت از جنگلهای استوایی کشور پاناما قریب ۱.۲۰۰ گونه سوسک جدید را شناسایی کردند. نکته جالب اینجا بود که از این تعداد گونه ۸۰ درصدشان جزو ناشناختهها بودند. همین اتفاق ساده محققان موسسه منابع جهانی را بدین جمعبندی رساند: «دانش ما از کرهی زمین هنوز بسیار بسیار محدود و ناچیز است، حداقل ما امروز میدانیم که در فلان کهکشان چند ستاره وجود دارد ولی با کمال تاسف هنوز نمیدانیم که در کره زمین دقیقاً چه تعداد گونه زیست میکند و چه تعداد از آنها منقرض شده یا اینکه قرار است که بزودی منقرض شود.»
در این جمعبندی ساده چند نکته جالب نهفته است:
۱. وقتی ما نمیدانیم روی کره زمین چه تعداد گونه زیست میکند، پس چطور قرار است که بفهمیم چه تعداد گونه در حال انقراض هستند؟
۲. شواهد و قراین موجود حاکی از این واقعیت غیرقابل انکار است که شرایط برای زندگی موجودات زنده آنطور که باید و شاید ایدهآل نیست. بسیاری از گونههای جانوری و حتی گیاهی در زیستگاههای متعددی با کاهش جمعیت جدی مواجه هستند و برخی دیگر نیز سالهاست که دیده نشدهاند.
۳. یک مثال ساده از همین تعداد گونهی شناختهشده ما را به نتیجه جالبی میرساند. فرض کنید که در روی کره زمین ۱۰۰ میلیون گونهی مختلف زیست میکند و نرخ انقراض تعیینشده برای این تعداد سالانه تنها قریب ۰.۰۱ درصد است. آیا میدانید که همین نرخ به ظاهر اندک معرف حذف چه تعداد گونه در سال است؟ پاسخ به این سوال تکاندهنده است:
با این وضعیت سالانه ۱۰ هزار گونه برای همیشه از صفحهی گیتی محو میشوند. عمق فاجعه زمانی بیشتر مشخص خواهد شد که بدانید این آمار تنها مربوط به گونههای شناختهشده است در حالیکه در روی کره زمین هنوز تعداد بسیار زیادی گونه اعم از جانوری یا گیاهی وجود دارد که در دنیای علم شناختهشده نیستند.
صندوق جهانی طبیعت (WWF) نرخ انقراض گونهها را سالانه معادل ۰.۰۱ تا ۰.۱ درصد تخمین زده است. اگر دست پایین این آمار یعنی ۰.۰۱ درصد رقمی واقعی باشد، بدان معنا خواهد بود که بعنوان مثال از مجموع تقریبی ۲ میلیون گونه مختلفی که بر روی کره زمین زیست میکنند، هر ساله بین ۲۰۰ تا ۲۰۰۰ گونه برای همیشه منقرض و از صفحه روزگار محو میشوند. این آمار به راستی تکاندهنده است.
چرا انقراض اهمیت دارد؟
برای بسیاری از ما گونههای در معرض خطر و حتی گونههای منقرض شده، نمادی از یک روند طبیعی هستند. بسیاری باور دارند که انقراض حیوانات یا حتی گیاهان یک پروسهی طبیعی است یعنی اگر گونهای در طبیعت منقرض میشود نباید آن را خیلی جدی گرفت چرا که این اساس کار طبیعت است. این باور از جهاتی درست است اما زمانی معنادار خواهد بود که چند سوال مهم را در وهله نخست پاسخ دهیم:
۱. آیا نرخ انقراض یک نرخ طبیعی است؟ یعنی آیا ما انسانها تاثیری در سرعت بخشیدن بدان نداریم؟ آیا کل ماجرا حاکی از یک روند طبیعی است؟
۲. چرا گونههای در معرض خطر یا حتی گونههای منقرض شده اهمیت دارند؟
۳. آیا وضعیت کنونی میتواند بر زیست انسانها و سلامت آنها نیز تاثیرگذار باشد؟
شواهد و آمارها نشان میدهد که در زمان حاضر بیشتر از هر برههی زمانی دیگر انقراض گونهها معنادار شده است. دانشمندان باور دارند که ما هماکنون در ششمین عصر انقراض بزرگ زمین زیست میکنیم. پنجمین انقراض بزرگ زمین قریب ۶۵ میلیون سال پیش یعنی زمانیکه دایناسورها برای همیشه از صفحه گیتی محو شدند، اتفاق افتاد. اما متاسفانه شواهدی در دست است که نشان میدهد، ما نیز درست با همان سرعت گونههای مختلف جانوری و گیاهی را به سمت سراشیبی انقراض سوق میدهیم. کره زمین در این برهه خاص زمانی هر ساله بین ۱۰ هزار تا ۱۰۰ هزار گونه را از دست میدهد، این بدان معناست که نرخ انقراض بین ۱۰۰۰ تا ۱۰ هزار بار بیشتر از نرخ طبیعی است. همانطور که در مثالهای پیشین هم گفته شد، نقش ما انسانها در این انقراض غیرطبیعی غیرقابل انکار است. ما بسیاری از گونهها را در حالی از دست میدهیم که هنوز اطلاعات درستی از دلیل حضورشان در طبیعت نداریم، بسیاری از این گونهها میتوانند سلامت و بقای خود ما را تضمین کنند و درست به همین دلیل است که همه ما انسانها بایستی در برابر این مساله جدیتر از گذشته باشیم.
دانشمندان باور دارند که ما هماکنون در ششمین عصر انقراض بزرگ زمین زیست میکنیم. نرخ انقراض کنونی بین ۱۰۰۰ تا ۱۰ هزار بار بیشتر از نرخ طبیعی است.
گونههای جانوری مهمی که در ۶۰ سال اخیر از دست دادیم
ببر مازندران
ببرها بزرگترین عضو خانوادهی گربهسانان هستند. رنگ پشت آنها زرد متمایل به نارنجی و زیر بدنشان سفید همراه با نوارهای قهوهای باریکی است که تقریباً تمام سطح بدن را پوشاندهاند. پشت گوش ببرها سیاه است و لکه سفیدی هم در وسط آن دیده میشود. ببر مازندران یکی از زیرگونههای ببر در کشور ما بوده که در گذشته پراکندگی وسیعی در مناطق جنگلی خزر از آستارا تا پارک ملی گلستان و شبه جزیره میانکاله داشته است. تخریب زیستگاه، شکار بیرویه و مسموم کردن لاشهی حیواناتی که ببرها از آن تغذیه میکردهاند از جمله مهمترین دلایل انقراض همیشگی این حیوان در دههی ۱۳۳۰ در ایران عنوان شده است. شواهد حاکی از آن است که آخرین ببر مازندران در پارک ملی گلستان شکار شد. متاسفانه حتی یک نمونه هم از این جانور نهتنها در نیزارها و بوتهزارهای مناطق جنگلی خزر بلکه حتی در باغوحشهای سرتاسر جهان باقی نمانده است. لازم به ذکر است که باغوحشها در نگهداری و تکثیر گونههای جانوری در معرض خطر انقراض نقش بسیار مهمی را ایفاء میکنند یعنی اگر چنانچه حداقل یک جفت از این گونه در یک باغوحش نگهداری میشد، امروز شاهد این فاجعه بزرگ نبودیم. بدیهی است که گونههایی که در اسارت تکثیر داده میشوند، با گونههای وحشی بسیار متفاوت هستند و شاید هیچگاه توان بازگشت به طبیعت را نداشته باشند اما تجارب جهانی نشان داده است که نگهداری از چنین گونههای باارزشی میتواند مستلزم بقای آنها و در شرایطی خاص عاملی برای بازگشت مجدد آنها به طبیعت باشد چنانکه این مورد قبلاً هم در مورد گونههایی نظیر اوریکس عربی امتحان شده است.
پلنگ زنگبار
یکی از چند زیرگونه پلنگها بوده که در گذشته در مجمعالجزایر تانزانیا زیست میکرده است. مجمعالجزایر تانزانیا هفت جزیره هستند که در اقیانوس هند و دور از سواحل شرقی آفریقا واقع شدهاند. در حقیقت این مجموعه از سه جزیرهی بزرگ به انضمام تعدادی جزیرههای کوچک در اطراف آنها تشکیل شده است. هنوز از نظر فنی انقراض این گربهسان بزرگ به طور کامل مورد تایید قرار نگرفته است چرا که گاه و بیگاه گزارشاتی تاییدنشده مبنی بر رویت آن به دست کارشناسان میرسد. مطالعات ژنتیکی که در دههی ۹۰ میلادی روی این حیوان انجام شد، این زیرگونه را با پلنگهای آفریقایی در یک گروه قرار داد. یکی از دلایل انقراض این زیرگونهی ارزشمند باور مردم محلی مبنی بر ارتباط میان این حیوان و جادوگران بوده است. مردم بومی به دلیل همین باور غلط پلنگها را به شکل وحشیانهای قلع و قمع کردند. تا مدتها مردم این منطقه پلنگها را به چشم شکارچیان شیطانی میدیدند که بایستی نسل آنها از بین برده شود. متاسفانه این باور حتی در میان دولتمردان نیز شایع بود. سرانجام در اواسط دههی ۱۹۹۰ یک طرح حفاظتی کوتاهمدت برای این زیرگونه تامین اعتبار شد اما واقعیت این بود که برای حفاظت دیگر خیلی دیر شده بود. تاریخ انقراض همیشگی این زیرگونه را سال ۱۹۹۶ اعلام کردهاند.
ببر جاوه
این حیوان از نظر ظاهری شباهت زیادی به ببر مشهور سوماترا دارد. ببر جاوه بومی جزیره اندونزیایی جاوه است و عنوان دومین ببر کوچک دنیا را هم به خود اختصاص داده است. در دهه ۱۸۰۰ میلادی این زیرگونه پراکنش قابلملاحظهای در این منطقه داشت اما متاسفانه مردم محلی آن را مایه مصیبت و بلا میدانستند. با توسعه مدنیت در این جزیره رفتهرفته از جمعیت ببرها کاسته شد. در دهه ۱۹۵۰ تنها ۲۰ ببر جاوه در این منطقه زیست میکردند تا اینکه در نهایت این تعداد معدود نیز در سال ۱۹۷۹برای همیشه نابود شدند. از مهمترین دلایل انقراض ببر جاوه میتوان به تخریب زیستگاه و توسعه کشاورزی اشاره کرد. متاسفانه تلاشهایی که در دههی ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ برای حفاظت از این زیرگونه انجام گرفت، با موفقیت قرین نبود و دلیل این مساله را هم میتوان نداشتن برنامهی مدیریتی صحیح و مهمتر از آن فقدان عرصه مناسب برای زیست این جانور عنوان کرد.
کرگدن سیاه آفریقایی غربی
در سال ۲۰۰۶ اتحادیهی جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (آییوسیان) کرگدن با شکوه و پرعظمت سیاه آفریقایی غرب را به عنوان گونهای منقرضشده معرفی کرد. این اتفاق پس از آن رخ داد که کارشناسان اعلام کردند که نتوانستهاند هیچ ردی را از این حیوان در آخرین زیستگاهاش واقع در کشور کامرون پیدا کنند. این زیرگونه یکی از ۴ زیرگونه کرگدنها بوده که امروز همگی به نوعی در معرض تهدیدات جدی هستند. از جمله مهمترین دلایل انقراض این زیرگونه شکار غیرقانونی عنوان شده است. متاسفانه شکارچیان بنابر یک باور کاملاً عامیانه کرگدنها را اغلب به خاطر شاخشان به صورت غیرقانونی شکار میکنند. شاخ کرگدن برای استفاده در درمانهای سنتی به کشورهایی نظیر چین فرستاده میشود اما کل این پروسه غیرقانونی است. کرگدنی که شاخاش بریده شود، اغلب درمان نمیشود و مرگ بسیار دردناکی را هم تجربه خواهد کرد.
بز کوهی پیرنه
آخرین بزکوهی پیرنه در سال ۲۰۰۰ مرد. بعدها در سال ۲۰۰۹ با استفاده از نمونههای پوست آخرین بز کوهی تلف شده، نمونه شبیهسازی شدهای از آن به دنیا آمد اما این حیوان نیز اندکی پس از تولد بواسطه مشکلات حاد دستگاه تنفسی از دست رفت. کارشناسان دلیل انقراض این حیوان را شکار غیرمجاز عنوان کردهاند. هماکنون بسیاری از کارشناسان حفاظت از محیطزیست دولت اسپانیا را مقصر اصلی این فاجعه میدانند چرا که ظاهراً این دولت بوده که نتوانسته در زمان مناسب بودجه کافی را برای حفاظت از این حیوان ارزشمند مهیا نماید.
بوآی نقبزن جزیره راند
جزیرهی راند (Round Island) یک جزیرهی غیرمسکونی واقع در ۲۲.۵ کیلومتری شمال جزیره موریس است. جزیرهی مشهور موریس در جنوب غربی اقیانوس هند واقع شده و از نظر جغرافیایی به ماداگاسکار نزدیک است. مار بوآی نقبزن گونهای منحصربفرد و بومی این جزیره بود که زندگی در لایههای فوقانی و سطوح شیبدار آتشفشانی را ترجیح میداد. این گونه زیبا و منحصربفرد را در ابتدا در چندین جزیره دیگر واقع در همین منطقه نیز شناسایی کردند اما جمعیت آن از دههی ۱۹۴۰ به بعد رو به کاهش گذاشت چنانچه در سال ۱۹۴۹ تنها در جزیره راند مار بوآی نقبزن یافت شد. آخرین مار بوآی نقبزن نیز در سال ۱۹۷۵ مشاهده شد و پس از آن دیگر کوچکترین ردی از این جانور دیده نشد. دلیل انقراض این گونه را معرفی گونههای غیربومی از جمله موشها و بز به این منطقه عنوان کردهاند. امروزه محقق شده که این گونههای غیربومی بودند که زیستگاه ایدهآل مارهای بوآی نقبزن را به طور کل تخریب کردند. ساکنان این جزیره در حال حاضر با معضل جدی حضور همین جانوران مهاجم دست به گریبان هستند.
وزغ طلایی
وزغ زیبای طلایی تنها گونهای نیست که ظرف ۴۰ سال اخیر منقرض شده اما بدونتردید این گونه یکی از زیباترین و منحصربفردترین گونههایی بوده که طبیعت دیگر نظیر آن را کمتر به خود خواهد دید. این دوزیست زیبا با پوست شفاف و درخشان برای نخستین بار در ارتفاعات کشور کاستاریکا مشاهده شد اما متاسفانه به دلیل آلودگی، گرمایش جهانی و عفونتهای پوستی قارچی که ریشهی آنها را باید در همین مواد آلاینده جستجو کرد؛ سرانجام توان ادامه بقا را از دست داد و در سال ۱۹۸۹ برای همیشه منقرض گردید.
چارلز داروین میگوید: «انسانی که جرات دارد یک ساعت از عمر خود را به بطالت بگذراند، هیچگاه ارزش حیات را متوجه نخواهد شد.» حیات مفهومی بسیار گسترده است که قرار نیست تنها به کتابهای آموزشی زیستشناسی محدود شود. دنیای شگفتانگیزی که ما در آن زندگی میکنیم، ناشناختههایی فراتر از مرز تصوراتمان دارد. در این مقاله شما را با حیواناتی آشنا خواهیم کرد که شاید تا امروز حتی اسم آنها را هم نشنیده و یا حتی عکسی از آنها هم ندیده باشید.
عنکبوتهای خاردار گردباف یک جنس خاص از عنکبوتها هستند که در زبان علمی به آنها (Gasteracantha) میگویند. نام این عنکبوتها برگرفته از خارهای مشخصی است که در ناحیه شکم آنها به چشم میخورد. قطر شکم گرد این عنکبوتها میتواند به ۳۰ میلیمتر برسد. با وجود اینکه ناحیه شکمی آنها مختصر شباهتی با پوسته خرچنگها دارد اما خارهای شکمی باعث میشود که آنها با خرچنگ اشتباه گرفته نشوند.
عنکبوتهای ماده خاردار در ناحیه شکم ۶ خار بزرگ قرمز یا نارنجی دارند در حالی که نرها از لحاظ جثه کوچکتر هستند و زواید تیغمانند مذکور را هم ندارند بلکه به جای آنها ۴ الی ۵ پرز سیاهرنگ دارند. گزش این جنس از عنکبوتها اغلب برای انسانها بیضرر است و مشکلی ایجاد نمیکند اما نباید فراموش کرد که این جنس خاص از گونههای مختلفی تشکیل شده است.
یک گونه منحصر به فرد از عنکبوتهای خاردار، گونهای به نام (Gasteracantha cancriformis) است که در بخشهایی از ایالات متحده آمریکا، آمریکای مرکزی و نواحی خاصی از کارائیب یافت میشود. این گونه از نظر رنگ و شکل، طیفهای مختلفی را شامل میشود که در آنها حتی رنگ پاها هم میتواند با یکدیگر فرق داشته باشد.
این گونه، کوچکترین گونه آرمادیلویی است که در دنیا یافت میشود. آرمادیلوها پستاندار هستند و یک پوسته چرمی محکم دارند که به زره شبیه است. آرمادیلو (Armadillo)، یک لغت اسپانیایی است که به معنی زرهپوش کوچک میباشد. در حال حاضر در دنیا ۹ جنس و ۲۱ گونه آرمادیلو شناسایی شده است که روش شناسایی برخی از آنها از طریق شمارش بندهایی است که بر روی پوسته زرهیشان دیده میشود.
آرمادیلوی پریشکل صورتی در کشور آرژانتین یافت میشود. این حیوان با حفر دالانهایی در علفزارهای خشک یا دشتهای صحرایی برای خود لانه میسازد و در آنجا نیز تشکیل خانواده میدهد. این حیوانات اغلب زیرزمین هستند اما در شبهنگام از دالانهای خود خارج شده و به جستجوی غذا میپردازند. غذای آنها را اغلب مورچهها تشکیل میدهند.
اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (آییوسیان) دادهها را درباره این گونه کافی نمیداند و به همین دلیل برای تعیین درجه حفاظتی این حیوان بومی آرژانتین مرکزی لازم است که مطالعات بیشتری انجام شود. یکی از دلایل کاهش احتمالی جمعیت آرمادیلوهای پریشکل صورتی این است که اغلب به صورت غیرقانونی از طبیعت صید شده و به عنوان حیوان خانگی فروخته میشوند در حالی که عمر این حیوان در اسارت بسیار کم است.
میمونهای دماغ خرطومی، بومی جنگلها و مانگروهای بورنئو هستند. این میمونها از میوههای نارس تغذیه میکنند چرا که میوههای رسیده به دلیل گلوکزی که دارند، در معده آنها تبدیل به خمیرمایه میشوند. تشکیل این خمیرمایه برای سیستم گوارشی این میمونها به حدی خطرناک است که میتواند حتی مرگ آنها را نیز به دنبال داشته باشد.
بعضی از دانشمندان معتقدند که میمونهای دماغ خرطومی نر از دماغهایشان برای تحریک و اظهار عشق به جنس ماده استفاده میکنند اما برخی دیگر از محققین باور دارند که این دماغهای بزرگ خرطومی باعث میشود که صدای آنها برای همنوعان و در عین حال دشمنهای احتمالیشان رساتر باشد.
ماهیهای بیفک، نخستین مخلوقات اقیانوسها هستند که تنها در آبهای خیلی عمیق اقیانوسی یافت میشوند. آنها از نظر شکل ظاهری تاحدودی به مارماهیها شبیه هستند اما آرواره ندارند. این ماهیها از نظر قدرت بینایی بسیار ضعیف هستند و تحقیقات نشان میدهد که حس بویایی نقش عمده کار شناسایی را برای آنها انجام میدهد.
این موجودات لاشهخوار هستند و از بقایای اجسادی که از بخشهای بالادست اقیانوسی به اعماق میرسد، تغذیه میکنند اما آنها در عین حال این قابلیت را هم دارند که طعمههای زندهای را که از کنارشان رد میشوند، بگیرند و از آنها به عنوان غذا استفاده کنند.
یکی از ویژگیهای منحصر به فرد ماهیهای بیفک این است که میتوانند با تولید لجن باعث آزردگی شکارچیانی نظیر کوسهها شوند. مارماهیهای کوچک با بیرون دادن این لجن که به سرعت در محیط پخش میشوند، به راحتی از شر شکارچیان خلاص میشوند.
گوزن کاکلی یک گونه کوچک از گوزنهاست که در بخشهای مرتفع جنگلهای برمه و چین زندگی میکند. آنها موهای کاکلی قشنگی دارند و به همین دلیل به آنها گوزن کاکلی گفته میشود. اما اگر دقیقتر به آنها نگاه کنید، متوجه میشوید که در عین حال شبیه یک خونآشام زیبا هم هستند. نیشهای برآمده آنها در اصل همان دندان نیش بلند بالایی است که باعث میشود تا شباهت زیادی با خویشاوند نزدیکشان گوزن کوچک آسیایی (Muntjac) داشته باشند.
تخریب زیستگاه و شکار بیرویه از جمله مهمترین دلایل کاهش جمعیت آنهاست. از آنجایی که این گوزنهای زیبا عادت به زندگی کردن در ارتفاعات بالای ۴۵۰۰ متر دارند بنابراین مطالعه و تحقیق بر روی آنها کار بسیار دشواری است و تاامروز هم کمتر از نظر وضعیت حفاظتی بررسی شدهاند. تا به امروز ۴ زیرگونه از این حیوان شناسایی شده که از بین آنها تنها یک مورد است که از نظر علم ردهبندی هنوز در مورد آن شکهایی وجود دارد.
حباب ماهیها در اصل ماهیان آبهای عمیق متعلق به خانواده (Psychrolutidae) هستند که در آبهای عمیق دور از سواحل کشورهای استرالیا، تاسمانیا و نیوزلند یافت میشوند. طول بدن این ماهیها معمولا کمتر از ۳۰ سانتیمتر است و زیستگاههای مطلوب آنها نیز آبهای اقیانوسی با عمق ۶۰۰ الی ۱۲۰۰ متر هستند. جالب است بدانید در جایی که حبابماهیها هستند، فشار ۶۰ الی ۱۲۰ مرتبه بیش از سطح آب دریاهاست.
اگر تاکنون شکم یک ماهی را باز کرده باشید، حتما یک کیسه بادکنکی شکل را در داخل بدنش مشاهده کردهاید. این کیسه بادکنکی نقش مهمی در زندگی ماهیها دارد و باعث میشود که آنها بتوانند در آب شناور باقی بمانند. میزان فشاری که در اعماق ۶۰۰ الی ۱۲۰۰ متری به بدن حبابماهیها وارد میشود، به قدری زیاد است که باعث میشود این کیسه بادکنکی در عمل کارآیی خود را از دست بدهد. حبابماهیها برای جبران این عدم کارآیی کیسه هوا، تدبیر دیگری اندیشیدهاند. گوشت بدن این نوع از ماهیها ژله مانند است بنابراین چگالی یا مقدار جرم واحد حجمشان حتی از آب هم کمتر است که باعث میشود تا بدن این ماهیها بتواند در آب شناور باقی بماند.
یکی از معضلات تورهای صیادی این است که زمانی که به بالا کشیده میشوند، طیف وسیعی از آبزیان از لاکپشت گرفته تا کوسه را که در اصل گونههای هدف نیستند از محیط برداشت میکنند. این برداشت ناخواسته صید ضمنی نام دارد که میتواند برای گونههای آسیبپذیر تهدیدی جدی باشد. حبابماهیها به هیچوجه شکارچیان ماهری نیستند، آنها عادت دارند که در یکجا خود را آویزان کرده و منتظر غذا شوند. بدیهی است که این کمتحرکی دلیل گیر افتادن اغلب آنها در تورهای ماهیگیری و صید ضمنیشان است.
فوسا یک پستاندار گوشتخوار و بومی ماداگاسکار است که ظاهری شبیه گربه دارد. فوسا عضوی از خانواده (Eupleridae) است که تاکنون ۱۰ گونه زنده از آن در ماداگاسکار شناسایی شده است. تازهترین تحقیقات مولکولی نشان میدهد که هر ۱۰ گونه زنده این خانواده جد بزرگی داشتهاند که قریب ۱۸ الی ۲۴ میلیون سال پیش در آفریقا زیست میکرده.
علیرغم شباهت ظاهری فوسا با گربهسانان، یک نکته را در رابطه با آنها نباید فراموش کرد و آن هم این است که فوساها با خانواده خدنگها قرابت بسیار نزدیکی دارند. افراد خانواده خدنگها جثهای کوچک تا متوسط، پوزهای دراز، گوشهای کوچک، دم پرمو و دست و پایی کوتاه دارند. این حیوانات سریع، چابک و بیش فعال در ایران دو گونه به نامهای خدنگ معمولی و خدنگ کوچک دارند. اگر میرکتها یا دم عصاییهای آفریقایی را بشناسید، تصور بهتری هم از خدنگها خواهید داشت.
فوساها خصلت عجیبی دارند، آنها تقریبا ۲۴ ساعته فعال هستند یعنی برخلاف سایر حیوانات که یا در هنگام روز یا در هنگام شب فعالیت میکنند، فوساها هم در روز و هم در شب دیده میشوند اما زمان اوج فعالیت آنها اوایل صبح، اواخر عصر و اواخر شب است.
بسیاری از موجودات زنده بالاخص حشرات زندگیهای عجیب و غریب و حتی باورنکردنی دارند. برخی از آنها در کلونیها یا اجتماعات بزرگ زندگی میکنند و به تنهایی قادر به ادامه حیات نیستند، در حالی که برخی دیگر بخش اعظم زندگیشان را تنها میگذرانند. برخی گونههای حشرات روشهای شگفت انگیزی برای پرورش فرزندانشان دارند و معدودی هم هستند که میتوانند حتی در اجسام جامد یخزده زنده بمانند. ما تا چه اندازه با دنیای موجودات عجیب و ناشناخته آشنا هستیم؟ در این مقاله میخواهیم شما را با یک دنیای کاملا متفاوت از موجودات عجیب آشنا کنیم.
در جنگلهای استوایی آمریکای مرکزی، درختان به طور مکرر زیر تیغ حملات مورچههای برگبُر هستند. این مورچهها از آروارههای تیزشان به عنوان قیچی استفاده کرده و با آن برگ درختان را میبرند.
مورچههای کارگر برگبر یکهشتم تا یکدوم اینچ (۲ الی ۱۴ میلیمتر) طول دارند و طول بدن ملکه آنها هم در حدود ۱ اینچ (۲۲ میلیمتر) است. این مورچهها اغلب در جنگلهای حارهای و حتی جنگلهایی که پاکسازی شدهاند؛ مشاهده میشوند.
قطعات بریده شده برگها توسط این مورچهها به لانههای زیرزمینی برده میشود. اما این مورچهها نمیتوانند قطعات برگی را که میبرند، هضم کنند. مورچههایی که به دنبال غذا میگردند، شیره گیاهان مختلف را مزهمزه کرده و سایر مورچههایی که در کلونی هستند از قارچهایی که خودشان پرورش میدهند، تغذیه میکنند.
این مورچهها معمولا بستری از کمپوست برای کشت قارچ فراهم میکنند. لارو مورچهها از این قارچها تغذیه کرده و در عین حال از این وعده غذایی دلچسب برای ملکه و فرزندانش هم تدارک میبینند. البته مورچههای بالغ از شیره برگ تغذیه میکنند.
ملکه مورچهها در حدود ۱۵۰ میلیون تخم در طول دوره حیاتش میگذارد. این نظام به حدی خوب کار میکند که لانه میتواند میلیونها مورچه را پشتیبانی کند و ابعاد آن ممکن است که حتی بزرگتر از یک خانه باشد.
یک لانه تکمیلشده میتواند عرضی در حدود ۱۰۰ فوت (۳۰ متر) و عمقی در حدود ۲۰ فوت (۷ متر) داشته باشد. در لانه این مورچهها ممکن است که بیش از ۸ میلیون مورچه برگبر زندگی کنند.
تا به امروز در حدود ۴۷ گونه از مورچههای برگبر شناسایی شده است. مورچههای برگبر تنها در نواحی حارهای و تحت حاره قاره آمریکا زیست میکنند.
استراتژی این مورچهها به این شکل است که بر روی خطوط طویل جا به جا میشوند و از خود بویی به جا میگذارند که مسیر لانه را از طریق آن پیدا میکنند.
یکی دیگر از موجودات عجیب و غریب، عنکبوتهای گرگی هستند. عنکبوتهای گرگی چابک هستند. آنها شکارچیان سریعی هستند که شکارشان را از زمین پیدا میکنند. این گروه خاص برای یافتن جفت به چشمهای تیزشان تکیه میکنند، عنکبوت نر سعی میکند که از طریق سیگنالهایی که با زواید مفصلی بزرگ، تیره و خزمانندش به ماده میدهد، وی را جذب کند.
اگر عنکبوت نر موفق شود، آن گاه عنکبوت نر و ماده جفتگیری میکنند و ماده تخمهایش را هر جا که میرود، با خود حمل میکند.
در خلال این مدت، تخمها در یک توپ بزرگ ابریشمی چسبیده به تارریسها که درست در انتهای شکم عنکبوت میباشد، نگهداری میشوند. زمانی که نوزادان عنکبوت از تخم خارج شدند، عنکبوت مادر دوباره آنها را با خود حمل میکند تا زمانی که خودشان به تنهایی قادر به شکار کردن باشند.
عنکبوتهای گرگی طول عمری بین ۲ الی ۳ سال دارند. تا به امروز در حدود ۲۴۰۰ گونه از عنکبوتهای گرگی آن هم در سرتاسر دنیا شناسایی شده است. عنکبوتهای گرگی کوچک و نازک پا بر روی زمین و در زیستگاههای مناسبشان شکار میکنند.
جالب این جاست که مادهها کیسه تخم را اغلب در نور خورشید گرم میکنند تا فرآیند خروج نوزادان از تخم را سرعت ببخشند. هر دفعه بین ۵۰ تا ۱۰۰ نوزاد از تخم خارج میشود.
این عنکبوتها معمولا شبفعال هستند و به عنوان شکارچیان تکزی شناخته میشوند. البته برخی از عنکبوتهای نر هم هستند که به طعمههای در حال گذر حمله میکنند.
یکی دیگر از خصلتهای جالب عنکبوت ماده گرگی این است که اگر به هر دلیلی کیسه تخمهایش را گم کند، با عصبانیت به دنبال آن میگردد.
این عنکبوتها نیش دردناکی دارند و تنها در مواقع بحرانی یا حیاتی از نیششان استفاده میکنند. این عنکبوتها اغلب از قابلیت استتار رنگ بدنشان برای مخفی شدن استفاده میکنند.
اغلب حشرات وقتی تخم میگذارند، تخمهایشان را رها میکنند و به دنبال زندگی خودشان میروند. اما برخی از سِنهای آبی بزرگ از این قاعده مستثنی هستند،چرا که در آنها حشره ماده با دقت بسیار تخمهایش را به پشت حشره نر میچسباند. آن گاه حشره نر تخمها را با خود حمل کرده تا نوزادان از تخم خارج شوند و بعد از آن هم پدر باید مطمئن شود که شکارچی فرزندانش را نخواهد خورد.
بعد از آن که سن ماده تخمها را بر پشت سن نر گذاشت، سن نر تخمها را به مدت ۲ هفته با خودش حمل میکند و پس از آن نوزادان کمکم متولد میشوند. نوزادان کوچک در زمان مقرر تلاش میکنند تا از پوسته تخم خارج شوند. نقاط چشمی سیاه رنگ نشان میدهد که نوزادان در مرحله انتهایی تکامل هستند و آماده خروج از تخم میباشند.
هر سِن آبی جوان بعدها تبدیل به یک شکارچی کامل میشود که به حشرات، قورباغهها و ماهیان حمله میکند. این سِن از پاهای جلویی قدرتمندش برای ضربه زدن و سپس مهار طعمه استفاده میکند. سپس منقار یا نوک تیزش را بر فرق سر طعمه میکوبد تا بزاقش را که طعمه را فلج میکند، به آن تزریق کند. در عین حال بزاق باعث میشود که گوشت طعمه کمکم حل شود، پس از آن است که شکارچی طعمه را هضم میکند.
سنها در آمریکای شمالی، آمریکای جنوبی، آفریقا، استرالیا، هندوستان و آسیای جنوبشرقی یافت میشوند. سنها از هر حیوان آبزی که بتوانند شکار کنند، تغذیه میکنند.
طول عمر سنها معمولا بیش از یک سال است. تا به امروز در حدود ۱۶۰ گونه از سنها شناسایی شده است. سنهای آبی بزرگ معمولا در نواحی گرمتر دنیا زیست میکنند اما برخی از آنها در بخشهای شمالیتر همچون کانادا نیز یافت میشوند.
در سنهای آبی، حشره ماده در هر دسته ۱۰۰ یا بیش از ۱۰۰ تخم میگذارد. این حشرات منحصر به فرد به نام سنهای نوری هم مشهور هستند چرا که اغلب جذب نور لامپ میشوند.
سنها اگر تهدید شوند، نیش میزنند یا خودشان را به مردن میزنند. در برخی نواحی آسیای جنوب شرقی، سنهای آبی را میخورند و آنها را به عنوان غذایی خوشمزه هم میشناسند.
احتمالا تا این جا بسیاری از خوانندگان بر ما خرده گرفتهاند که چرا حیوانات زیبا را معرفی نمیکنیم. درست است که هدف از این مقاله زیباییشناسی نیست اما برای این که شما را هم ناامید نکرده باشیم، قصد داریم تا شما را با یکی از زیباترین حشرات روی کره زمین آشنا کنیم.
شبپره غروب آفتاب از راسته موسوم به پروانهسانان یکی از گونههای زیبایی است که کلکسیونداران بسیاری در دنیا به دنبال آن هستند.
الگوی نامتقارن رنگها بر روی پرهای این شبپره حاصل تداخلهای نوری و پراکنش نور از روی بالهای منحنیشکلاش است.
طول بین دو بال باز این شبپره حدود ۱۱ سانتیمتر است و افراد ناوارد هم اغلب آنها را با پروانهها اشتباه میگیرند چرا که رنگآمیزی زیبا، دمها و عادت استراحت این شبپره با بالهای عمودی شکل پروانهها را تداعی میکند. ضمنا شفیره آنها شبیه اجسام بیجان است. جالب است که مردم ماداگاسکار که این شبپره در کشور آنها یافت میشود، این باور قدیمی را هم دارند که این شفیرهها در اصل روح مردگان آنها را در خود دارند.
مگس تسهتسه از نظر اندازه و شکل ظاهری به پشه خانگی معمولی شبیه است. احتمال گزیدگی توسط مگس تسهتسه در نواحی جنوبی صحرای آفریقا زیاد است.
این مگس حامل بیماری انگلی تریپانوسومیازیس آفریقایی (African trypanosomiasis) یا بیماری خواب آلودگی است که منجر به تب، سردرد، درد مفاصل، همراه با حالت تهوع، تورم مغز و مشکلات متعدد از نظر خوابیدن میشود.
هر ساله بین ۲۰ تا ۳۰ هزار نفر توسط این مگس گزیده میشوند اما بخش عمده گزیدگیها همان طور که اشاره شد، مربوط به نواحی جنوب صحرای آفریقا است. آمار مرگ ناشی از این بیماری را ۱۰ هزار نفر تخمین میزنند.
پروسه تکامل برخی حشرات را چنان مجهز ساخته که در کمال ناباوری قادر به رمزگشایی نقاط ضعف مورچهها و گذر از دربهای ضدسرقت آنها هستند. این تکنیکهای زیرکانه و عجیب به بعضی حشرات نظیر سوسکهای جنس (Paussus) اجازه میدهد تا کلونیهای به ظاهر تسخیرناپذیر مورچهها را به راحتی فتح کنند.
سوسکهای جنس (Paussus) از یک روش زیرکانه برای ورود به سنگر مورچه ها استفاده میکنند و از این طریق نه تنها زندگی بی دغدغه ای را در لانه مورچه ها در پیش میگیرند بلکه گاه و بیگاه از اعضای کلونی مورچهها هم تغذیه میکنند. تحقیقات دپارتمان حشرهشناسی کالج علم حیات و کشاورزی اکراین نشان میدهد که این سوسکها نه تنها با تقلید پیامهای شیمیایی که مورچه ها از طریق آنها با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند، مورچه ها را فریب میدهند بلکه سه صدای مختلف از سه گروه مختلف را نیز همزمان تقلید میکنند.
مطالعات اخیر حاکی از آن است که سوسکهای این جنس از سه آوای مختلف برای کپی کردن صداهای مورچه های کارگر، سرباز و ملکه استفاده میکنند. سوسکها برای انجام این کار باید بتوانند طول موج پالس و حتی فرکانس صدایشان را تغییر دهند و تحقیقات نشان میدهد که آنها به حدی استادانه این کار را انجام میدهند که گاه حتی ملکه هم مغلوب آنها میشود.
همین چند وقت پیش بود که دانشمندان موزهی تاریخ طبیعی آمریکا تصمیم گرفتند سرسختترین مخلوق کرهی زمین را در میان هیاهوی بسیار به مخاطبان سراسر جهان معرفی کنند. از نظر شما سرسختترین موجود کرهی زمین چیست؟ اگر ملاک شما جثه و هیکل است که بدونتردید راه به جایی نخواهید برد اما اگر معیار انتخاب شما سازگاری با شرایط سخت است، قطعاً به پاسخ درست نزدیک شدهاید. برای رسیدن به پاسخ این سوال زیاد راه دور نروید، در همین نزدیکی من و شما موجودی حداکثر یک میلیمتری زیست میکند که قلبش برای حیات به شدت میتپد: خرس آبی (Water Bear) نام یک موجود اغلب علفخوار میکروسکوپی است که دانشمندان آن را با عنوان «تاردیگرید» (Tardigrade) میشناسند. مهم نیست که آنها را به آب جوش بیندازید، در فریزر بگذارید، دههها بدون آب در صحرای بیآب و علف رها کنید یا اینکه حتی به فضا بفرستید، خرسهای آبی به راحتی از چند قدمی مرگ برمیگردند.
خرسهای آبی مرز نمیشناسد
شواهد نشان میدهد که خرسهای آبی میتوانند طیف وسیعی از شرایط را تحمل کنند؛ چنانکه دانشمندان ردپای آنها را در آب جوش، یخ و حتی فضا هم دنبال کردهاند. یک خرس آبی میتواند به راحتی چند دهه را در بیابان سپری کند بدون آنکه حتی یک قطره آب به او برسد. او میتواند حتی در گودالهای فوقالعاده عمیق اقیانوسی که عمق برخی از آنها به ۱۰ الی ۱۱ کیلومتر هم میرسد، دوام بیاورد. جالب اینجاست که این مبارز فناناپذیر یک موجود بیمهره به ظاهر ساده است که با همه کوچکیاش یک صفت خارقالعاده دارد و آنهم تحمل بسیار زیادش در شرایط سخت است. اما چه چیزی باعث شد که این موجود میکروسکوپی تا بدین اندازه پرطاقت باشد؟ پاسخ به این سوال را میتوانید در موارد ذیل جستجو کنید:
تغییر شکل، راهکاری برای بقا در شرایط سخت
مطالعات نشان میدهند که خرسهای آبی وقتی در شرایط بیآبی حاد و کشنده قرار میگیرند، نخستین کاری که انجام میدهند این است که شکل بدن خودشان را کلاً تغییر میدهند. یک خرس آبی مقاوم در این شرایط نخست کل آب بدنش را از دست میدهد. این درحالیست که از دست دادن آب بدن یا همان «دهیدراسیون» (Dehydration) برای انسان بسیار خطرناک است یعنی اگر شما تنها ۵ الی ۸ درصد آب بدن خود را از دست دهید، بدونتردید نشانههایی از گیجی و فرسودگی خواهید داشت و از دست دادن بیش از ۱۰ درصد آب بدن به طور قطع منجر به آسیبهای بسیار جدی فیزیکی و روانی خواهد شد. پژوهشگران باور دارند که از دست دادن ۱۵ الی ۲۵ درصد از آب بدن برای انسان کشنده است. ولی یک خرس آبی نهتنها میتواند کل آب بدنش را از دست بدهد بلکه حتی در این شرایط باز هم به بقای خود ادامه میدهد. دانشمندان معتقدند که یک خرس آبی بخش اعظم آب از دسترفته بدنش را با نوعی قند موسوم به (Trehalose) جایگزین میکند. در حقیقت این قند همان منجی خرس آبی است چرا که در غیراینصورت مرگ این جانور حتمی خواهد بود.
جثهی کوچک راهکاری برای فرار از دست شکارچیان
یکی از مهمترین دلایل بقای خرسهای آبی جثه خیلی خیلی کوچک آنهاست. یک خرس آبی بالغ حداکثر میتواند حدود یک میلیمتر یا گاهی ۱٫۵ میلیمتر رشد کند در حالیکه اکثر خرسهای آبی بین ۰٫۳ تا ۰٫۵ میلیمتر هستند. بدیهی است که تحت این شرایط آنها میتوانند به راحتی خودشان را در لابلای ماسههای دریا یا هر جای دیگر پنهان کنند.
اسلحهی پنهان
دانشمندان با بررسی این جانور در زیرمیکروسکوپ متوجه شدند که در دهان خرسهای آبی اسلحهای فوق سری پنهان شده است: دندانهای تیز. بررسیهای بیشتر نشان داد که این علفخواران میکروسکوپی در دنیای واقعی خودشان بسیار حریص و درنده هستند. در حقیقت دندانهای تیز به آنها اجازه میدهد تا به راحتی بافتهای جلبکها و سایر موادی را که میتوانند از آنها تغذیه کنند، از هم پاره کنند.
مسافر کوچکی که در فضا هم زنده ماند
در سال ۲۰۰۷ یک محقق سوئدی به نام «ک. اینگمار جانسن» (K. Ingemar Jonsson) از «دانشگاه کریستینستاد» (Kristianstad University) تحقیقی علمی را آغاز کرد که به واسطهی آن نخستین سفر فضایی پرهیجان خرسهای آبی رقم خورد. فضای پیمای (FOTON-M3) ماموریت داشت تا خرسهای آبی را در معرض فضای آزاد قرار دهد، جالب اینجاست که خرسهای آبی از این ماموریت سخت هم سربلند خارج شدند. هزاران هزار خرس آبی که به این فضاپیما چسبیده بودند، پس از بازگشت به زمین مورد آزمایش قرار گرفتند. نکته حیرتآور این بود که جمع کثیری از مادههای خرس آبی در همان شرایط سخت و در فضا تخم گذاشته بودند و نوزادان تازه متولد شده نیز وضعیت مطلوبی داشتند. امروز تردیدی برای دانشمندان نیست که بیشتر خرسهای آبی میتوانند نهتنها در فضا و در شرایط خلاء کامل بلکه حتی در صورت تابش امواج کیهانی هم زنده بمانند. اسلحهی فنا گویی بر خرسهای آبی بیتاثیر است چرا که آنها حتی سطوح کشندهی تشعشعات ماورای بنفش را هم تحمل میکنند. جالب اینجاست که یک خرس آبی میکروسکوپی حتی قادر است فشار اتمسفری به میزان ۶۰۰ بار بیشتر از آنچه که بر سطح زمین وارد میشود را هم تحمل کند.
آخرین بازمانده
تحقیقات نشان میدهد که خرسهای آبی احتمالاً خیلی پیش از حضور انسان بر روی این کرهی خاکی نمودار شدهاند و آنطور که از شواهد برمیآید، ظاهراً کوچکترین انگیزهای هم برای انقراض ندارند؛ لذا شاید بتوان آنها را بازماندگان فناناپذیر کره خاکی تلقی کرد. اتحادیهی جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (آییوسیان) تاکنون وضعیت زیستی خرسهای آبی را بررسی نکرده است لذا به طور قطع نمیتوان نظر داد که جمعیت گونههای مختلف آنها در روی کره زمین افزایش داشته یا اینکه بالعکس روندی نزولی را طی میکنند.
اما یک سوال دیگر در مورد خرسهای آبی، طول عمر آنها در شرایط عادی است، به نظر شما یک خرس آبی معمولی به صورت طبیعی چند سال عمر میکند؟ دانشمندان میگویند که گونههای مختلف خرسهای آبی طول عمرهای مختلفی دارند بعنوان مثال طول عمر (Hypsibius dujardini) که یکی از انواع خرسهای آبی با پراکنش جهانی است، بین ۴ تا ۱۲ سال تخمین زده شده است درحالیکه یکی از خویشاوندان بسیار نزدیک همین گونه که در آب شیرین هم یافت میشود، به صورت طبیعی تنها ۱ الی ۲ سال عمر میکند. شاید به نظر شما هم چنین تفاوتی در میان دو عضو یک خانواده کمی عجیب باشد اما یک فرضیه در مورد طول عمر کمتر این خویشاوند نزدیک وجود دارد، آن هم اینکه خرسهای آبی که در آب شیرین زندگی میکنند اغلب دوره کمون ندارند و گونه مورد نظر ما نیز اتفاقاً جزو آن دسته از خرسهای آبی است که دوره کمون ندارد. دانشمندان معتقدند که همین خصوصیات ساده میتواند طول عمر آنها را در مقایسه با یکدیگر بسیار تغییر دهد.
طول عمر طبیعی خرسهای آبی اغلب با یکدیگر فرق میکند و علت این مساله را هم باید در ویژگیهای متفاوت زیستی آنها جستجو کرد. بعنوان مثال یک گونه از خرسهای آبی که در اغلب زیستگاههای جهان به صورت بومی یافت میشود، بین ۴ تا ۱۲ سال عمر میکند در حالیکه یکی از خویشاوندان نزدیک همین گونه تنها ۱ الی ۲ سال زیست میکند.
خرسهای آبی را کجا پیدا کنیم؟
قلمروی زیستی خرسهای آبی بسیار فراتر از حدی است که احتمالاً تصور میکنید. در یک روز مرطوب به راحتی میتوان تعدادی از آنها را لابلای خزهها و گلسنگها پیدا کرد اما فراموش نکنید که آنها میکروسکوپی هستند. فسیلهای کشفشده از خرسهای آبی، تاریخچه حضور آنها را بر روی کره زمین تا دوران زمینشناسی کامبرین عقب برده است با این حساب میتوان گفت که خرسهای آبی بیش از ۵۰۰ میلیون سال پیش هم روی کره زمین حضور داشتهاند. در حال حاضر ۹۰۰ گونه از آنها در کل دنیا شناسایی شده است. اغلب خرسهای آبی از عصارهی خزهها، گلسنگها و جلبکها تغذیه میکنند لذا میتوان گفت در مکانهایی که خزه، گلسنگ یا جلبک باشد، احتمال حضور این گیاهخواران هم بیشتر است اما در عین حال فراموش نکنید تعدادی از آنها گوشتخوار هستند و میتوانند از سایر همنوعان خودشان تغذیه کنند.
دانشمندان از همان زمانی که این موجودات را کشف کردند تا امروز کوچکترین تردیدی در شگفتانگیز و متفاوت بودن آنها نداشته و ندارند. مطالعات نشان میدهد که در حقیقت توان بالای آنها برای بقا در شرایط سخت است که باعث شده، این موجودات هشتپا مرزهای نامتناهی را راحت درنوردند. اغلب گونههای خرس آبی موفق به تسخیر مهمترین بومگاه شناختهشده در جهان شدهاند. از بین ۸ بومگاه یا اکوزون شناختهشده در روی کره زمین که به ترتیب عبارتند از نئارکتیک (آمریکای شمالی)، پالئارکتیک (اوراسیا و شمال آفریقا)، آفروتروپیک (جنوب صحرای آفریقا)، نئوتروپیک (جنوب آمریکا، آمریکای مرکزی و کارائیب)، آئوسترالاسیا (استرالیا، گینهنو و نیوزلند)، ایندومالایا (شبهقاره هند، جنوبشرقی آسیا و چین)، اوسآنیا (پلینزی، میکرونزی و جزایر فیجی) و جنوبگان کمتر پهنهای را میتوان سراغ گرفت که خرسهای آبی پرچم صعودشان را در آنجا به اهتزاز درنیاورده باشند.